دلنوشته
روی بام گنبدی کاهگلی ایستاده ام! شبیه غمی ... و نگاهم را در بخار غروب ریخته ام... روی این پله ها غمی، تنها، نشست...
نوشته شده در سه شنبه 97/3/8ساعت
4:29 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت |